10 عکس گرافیکی زیبا از ایت الله اقا مجتبی تهرانی(ره)
1-
- ۲ نظر
- ۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۳
1-
آب حیات منست خاک سر کوى دوست
گر دو جهان خرمیست ما و غم روى دوست
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروى دوست
داروى مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوى دوست
دوست به هندوى خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوى دوست
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوى دوست
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوى دوست
هر غزلم نامه ایست صورت حالى در او
نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوى دوست
( لطفا از نظر خوب خود ما را بی بهره نگذارید )
آقای بلرام شکلا از هندوستان
به من رساند نسیم سحر سلام علی
برهمنام که شدم چون عجم غلام علی
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی
چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی
سلام ما به علی آن وصی پیغمبر
سلام ما به رسولان به احترام علی
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چون مرغکی به دام علی
علی، علی، و علی عالی و علی أعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی
علی امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجده و قیام علی
خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد
صباح و شام معطر شد از مشام علی
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی
وی در دوران کودکی، مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک) وارد جریانات سیاسی شد.
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنـم
از کجا آمده ام آمدنم بـهر چه بــود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مرا دوا از این ساختنم
خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به امید سر کویش پر و بالــی بزنم
کیست آن گوش که او می شنود آوازم
یا کدامین که سخن می کند اندر دهنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنـکه آورد مـرا باز بـرد تــا وطنــم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
علی یارتان
خادم الشهدا حجت الله رحیمی
خادم الشهید در تاریخ 1368/12/24 در خانواده مذهبی در شهر باغملک چشم به جهان گشود
زندگی نامه:
شهید حجت الله رحیمی از سال 1379 فعّالیّتهای خود را در پایگاه بسیج و مسجد سیدالشهد آغاز کرده وی در سال 1384 به عنوان عضو فعّال بسیج در ابتدا مسئول اطلاعات و بعدها مسئول فرهنگی پایگاه مقاومت امام حسین (ع) باغملک منصوب شد وی در سال 1385 هیئت خانگی نورالائمه را با هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت (ع) عصمت و طهارت راه اندازی نمود و صدها مراسم مذهبی در مناطق مختلف استان خوزستان برگزار کرد و در بین جوانان استان از محبوبیت خاصی برخوردار بودن شهید از سال 1386 به عنوان خادمالشهیدا در ستاد راهیان نور خدمت نمود. وی دانشجوی آزاد باغملک در سال 1390 به عنوان مسئول بسیج دانشگاه آزاد اسلامی باغملک منصوب شد.
اکنون باید دید، اصولا شخصیت چیست که همه طالب آنند؛ هر کس آنرا در چیزى به اشتباه یا به واقعیت مى جوید، و موضوع یا نمونه ویژه اى را ملاک منش و شخصیت ایده آل خویش مى پندارد و با همه وجودش خواستار آن است ؟ چنانچه مى بینیم : گروهى ، داشتن لباس گران قیمت و گلوبندهاى چند میلیون تومانى یا پالتو پوستى چند هزار دلارى (1) را ملاک عظمت و شخصیت خود مى دانند و برخى دیگر داشتن طرفداران زیاد را براى کسى ، نشانه بزرگى منش او مى دانند تا آنجا که به خاطر مرگ چنین کسى ، هزاران نفر خود کشى مى کنند یا ته سیگار و چند تار موى او را صدها هزاران تومان خریدارى مى نمایند و یا به داشتن یک عکس یا یک امضاء و یا به دیدن او حتى در لحظه اى کوتاه بر خود مى بالند...!
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحl مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشتسر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوقالعادهای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.